جمعه 19 اردیبهشت 93.(اولین دریای سال ۹۳)
عزیز دردونه سلام .عشق مامانی شما جوووونه مامانی شما .قربونت برم من دخترک خوشگل خودم. طلا خانومم دیروز مراسم چهلم مامانبزرگ بود و آخرین مراسمشم تموم شد .مامانبزرگم با اون همه خاطره ای که ازش داشتیم به خاطره ها پیوست. امیدوارم روحش در آرامش باشه .بگزریم که شما تو مسجد چقدر شیطونی کردی و دیگه هر کاری که دلت خواست کردی که وقتی سوار ماشین شدیم دو سوته خوابت برد امروز رفتیم باغ بابایی و حسابی خوش گذشت .خاله هانیه هم که برای مراسم اومده بودن ساری پیشمونن و حسابی داره بهمون خوش میگزره فقط حیف که آیلین جون و خاله جون دیشب برگشتن . امروز ناهار رفتیم باغ و شما همم حسابی هم گوجه سبز چینی کردی و هم حسابی شیطونی و هوا خوری.کلی هم عکسای خ...